سفری به اعماق تاریخ؛ کشف شهر اسطورهای تروی
کشف تروی توسط «شلیمان»، یک پیروزی تاریخی بود؛ اما روشهای تخریبگرانه او و اشتباهات در شناسایی خرابهها، این کشف را به موضوعی جنجالی تبدیل کرد.
«هاینریش شلیمان»، باستانشناس آماتور آلمانی در سال ۱۸۷۱ میلادی، یکی از بزرگترین رازهای تاریخ را کشف کرد؛ «تروی»، شهری که قرنها، افسانهها و اسطورههای بسیاری حول آن میچرخید. شلیمان با استفاده از روشهای صنعتی و حتی مواد منفجره، دیوارهای بهظاهر نفوذناپذیر تروی را شکست و شهری باستانی را کشف کرد که در تاریخ بهشدت تاثیرگذار بود. با این حال، پیروزی شلیمان با انتقادات زیادی روبهرو شد؛ زیرا روشهای تخریبگرانه او به ویرانی سایتهای باستانی منجر شد.
شلیمان معتقد بود که منطقهای که کشف کرده، متعلق به تروی افسانهای است؛ اما شواهد نشان میدهند که این لایه به حدود ۲,۴۰۰ سال پیش از میلاد و حدود ۱,۰۰۰ سال قبل از جنگ تروی در ایلیاد هومر تعلق دارد. شلیمان در نهایت، موفق به یافتن تروی شد؛ اما روشهای نادرست وی، نابودی بسیاری از آثار مهم آنجا را در پی داشت. این مقاله به بررسی کشف تروی توسط شلیمان، اشتباهات او در تفسیر خرابهها و تاثیرات تاریخی این کشف میپردازد.
آنچه از کشف تروی در این مقاله خواهید خواند: کشف شهر گمشده ترویشلیمان که بود؟از گنجینههای باستانی تا ویرانیهای جبرانناپذیرپیروزی شلیمان و اشتباهات تاریخیکشف شهر گمشده ترویدر عرض چند ماه کوتاه در سال ۱۸۷۱ میلادی، «هاینریش شلیمان» (Heinrich Schliemann) کاری را انجام داد که حتی بزرگترین جنگجویان ادبیات هم نتوانسته بودند آن را به پایان برسانند؛ او دیوارهای بهظاهر نفوذناپذیر شهر تروا یا «تروی» (Troy) را شکست. کارآفرین و باستانشناس آلمانی، برای انجام این کار، تمام ابزارهای لازم صنعت قرن نوزدهم را به کار گرفت؛ مهندس راهآهنی را برای حفاری یک خندق حدود ۱۳ متری استخدام و سپس، از مواد منفجره تیانتی برای انفجار استفاده کرد. اینگونه بود که «آگامنون» (Agamemnon)، رهبر یونانیان در جنگ تروی را به چالش کشید.
هاینریش شلیمان در تروا در کنار کارگران؛ منبع عکس: news.artnet؛ نام عکاس: نامشخص
امروزه، «شلیمان» شخصیت جنجالی و بحثبرانگیزی است. او به دلیل اینکه موفق شد تا شهر گمشده «تروی» را در تپهای در شمال غربی ترکیه شناسایی کند، مورد تحسین واقع شده است. با این حال، به واسطه روشهای مخرب و ویرانگرانهای که برای رسیدن به چنین هدفی بهکار برد، مورد انتقاد شدید نیز قرار دارد. شلیمان، هیچگاه یک باستانشناس کتابخوان نبود و پیروزی او در این عرصه، نتیجه همان جسارت و اعتماد به نفس بیپروایی است که در دوران تجاری بسیار موفق وی نیز به چشم میخورد.
شلیمان که بود؟«شلیمان» در خانوادهای فقیر به دنیا آمد؛ او به دلیل مشکلات مالی، نتواست به دانشگاه برود و از سن ۱۴ سالگی، وارد بازار کار شد. ابتدا در یک مغازه مواد غذایی کار میکرد و سپس، بهعنوان ملوان در یک کشتی بادبانی بدشانس به مقصد ونزوئلا مشغول به کار شد. بر اساس گفتههای موجود، کشتی دچار حادثهای میشود و شلیمان، پس از سختیهای بسیار، در نهایت در آمستردام به ساحل میرسد.
با کار در یک شرکت واردات و صادرات، «شلیمان» رشد کرد و سپس بهطور مستقل، تجارت شخصی وی شکل گرفت. شلیمان با تجارت مواردی چون گیاه نیل هندی، شاه ماهی اسکاندیناوی، طلای کالیفرنیا و سلاحهایی که در جنگ کریمه مورد استفاده قرار گرفت، معاملات خود را پیش برد و به ثروت رسید.
هاینریش شلیمان باستانشناس آلمانی؛ منبع عکس: wikimedia؛ نام عکاس: نامشخص
شلیمان تا اواسط دهه ۳۰ سالگی و با تبدیل شدن به یک میلیونر، از کار باز نشسته شد و تمام وقت خود را صرف اثبات این موضوع کرد که «تروی» در حماسه هومر، مکانی تاریخی یه حساب میآید و تنها خیالی شاعرانه نیست.
در ابتدای امر، او باید از همسرش طلاق میگرفت و «هلن» خود را پیدا میکرد. یک اسقف اهل آتن بهعنوان واسطه، زن یونانی جوان و زیبایی را یافت که سرشار از «روح هومری» بود. این زن «سوفیا انگاسترومنو» (Sophia Engastromenou) نام داشت و پس از ازدواج با «شلیمان» در سال ۱۸۶۹ میلادی، به محلی در اطراف تروی موسوم به «تروآد» (Troad) نقل مکان کرد و در دو دهه آینده نیز بهطور مکرر به آنجا رفت و آمد داشت.
در اسطورهشناسی شخصی شلیمان، وسواس او برای یافتن شهر گمشده به دوران کودکی باز میگشت. او به یاد میآورد که تصویری از شهری در حال سوختن را در یک کتاب کودکانه دیده و درسهای خونین ایلیاد را در کنار پدرش آموخته است. از سوی دیگر، احتمال میرود که یک ملاقات تصادفی در آتن با «ارنست زیلر» (Ernst Ziller)، یکی از اعضای کاوشهای ناموفق ۱۸۶۴ میلادی بود که الهامبخش این باستانشناس شد.
از گنجینههای باستانی تا ویرانیهای جبرانناپذیربرای بیش از ۱۵۰ سال، کشف دوباره تروی هومر، ذهن دانشمندان دقیق را از یک سو و مسافران رمانتیک را از سوی دیگر، مشغول کرده بود. اکتشاف «زیلر» نیز بر آخرین محل مورد گمانهزنی متمرکز شد؛ تپهای در «پینارباشی» (Pinarbasi) که در سواحل شمال غربی ترکیه قرار داشت.
با این حال، وقتی شلیمان به دورترین نقطه امپراتوری عثمانی رسید، یک تبعه انگلیسی به نام «فرانک کالورت» (Frank Calvert)، وی را متقاعد ساخت که به جای آن، تمرکز خود را روی محل دیگری در چند کیلومتری شمال تغییر دهد. «کالورت»، مالک قطعه زمینی در این تپه بود و نظریههای او و نقشههایی که از این محل در مجلات علمی منتشر میکرد، بسیار مورد توجه قرار گرفته بودند؛ اما «کالورت»، پول کافی برای ادامه کار نداشت و این موضوع، بزرگترین مشکل وی به حساب میآمد.
رمپ سنگی دسترسی به تروی؛ منبع عکس: news.artnet؛ نام عکاس: DeAgostini
«حصارلیک» بهطور استثنایی در موقعیتی عالی قرار گرفته و مشرف به «هلسپونت» (Hellespont) یا «داردانل» (Dardanelles) است و تالابی دارد که از کشتیهای عبوری محافظت میکند. کالورت بر این باور بود که این مکان، بهترین گزینه برای یک بندر تجا..










